پیام خلیل رومان
نامزد مستقل در انتخابات ولسی جرگه
هم وطنان گرامی، برادران و خواهران!
خواننده گان محترم!
با تقدیم احترام و تمنای صحت و موفقیت شما از بارگاه ایزد متعال، مطالب ذیل به عرض رسانیده می شود:
این جانب خلیل رومان، تصمیم گرفتم خود را به حیث نمایندۀ شهر کابل در انتخابات ولسی جرگه نامزد کنم. هدف من، فعالیت مثمر در بهبودی مسایل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از راه قانون گذاری، نظارت بر عمل کرد نهاد های دولت و نماینده گی شایسته از مردم می باشد...
به منظور نیل به اهداف فوق، در نظر دارم به کمک تیم های دایماً فعال تخصصی و داوطلب هم وطنان، قوانینی را در ساحه های مختلف پیشنهاد کنم که هر یک در ارتقا و اعتلای سطح زنده گی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم نقش مهمی داشته باشد. هم چنان در ولسی جرگه، وظیفه مهم مردم سالاری واقعی و حاکمیت قانون را با طرح های که ریشه در ارزیابی های مردمی داشته باشد، ارائه می نمایم. آرزو دارم با عضویت در شورای ملی، زمینۀ فعالیت متحدانه با سایر نماینده گان شهرکابل و سایر ولایات مساعد شود؛ تهداب چنان کار های علمی وعملی گذاشته شود که با ایجاد شهر نمونه از نظر اداره، فرهنگ، مدیریت و اخلاق مدنی، منبع الهام و قابل تعمیم باشد.
می خواهم مردم شهرکابل که در همه مد و جزر های سیاسی- اداری در حاشیه قرار داده شده اند، بابیداری و آینده نگری بیشتر وبهتر، نقش وطن دوستانۀ شانرا به مثابۀ باشنده گان قلب این سرزمین بلاکشیده به عهده بگیرند. موقف من درپارلمان، از خاستگاه علم گرایی، خرد ورزی، تعقل وشایسته پروری خواهد بود. آرزوهایی که به پارلمان افغانستان منتقل خواهم کرد، از اندیشه های جمعی نخبه گان کشور، مخصوصاً خواهران و برادران، پیران و جوانان سرچشمه می گیرد. برای مشارکت هر بخش اجتماعی شهرکابل و ولایات برنامه های مهم طرح کرده ام که جزئیات آن انشاءالله در آیندۀ نزدیک روشن خواهد شد. مرکز ثقل این طرح ها افکار جوانان و اندیشه ورزان داوطلب کشور خواهد؛ زیرا به تفکر وعمل جمعی باور دارم.
روشن فکران، خواهران و برادران!
کامیابی و موفقیت من در کارزار انتخاباتی و نیل به دست آورد های ملی- مردمی به مساعدت و هم کاری شما ارتباط دارد. اگر می خواهید برنامۀ شهر کابل زیبا، بافرهنگ، کامیاب ونمونه تحقق یابد؛ اگر می خواهید کابل شایسته گی، درایت و کفایت خود را اثبات کند و به نمایش بگذارد؛ اگر می خواهید کابل مرکز تحول مثبت و سازنده باشد؛ اگر می خواهید جوانان و باشنده گان کابل حرکت مردمی را در همه بخش های حیات ملی آغاز کنند و سر انجام مهد شکوه و جلال بیشتر تاریخ مان باشد، به کارزار انتخاباتی من مشارکت کنید. می خواهم همه باهم شانه به شانه وخانه به خانه حرکت وسیع اجتماعی را برای سازنده گی آغاز کنیم و به پایان برسانیم. این برنامۀ خود شماست، به کمک و اشتراک شما و فرزندان توانای تان عملی خواهد شد.
با توجه به نیات نیک و اقدامات وطندوستانۀ شما در کار های اجتماعی، روشن گری و مساعدت هایی که با دست ودل باز برای ترقی و اعتلای وطن انجام می دهید، کمیتۀ تدارک برنامه و تبلیغات نامزدی من، به اطلاع می رساند که پیش برد کارهای تبلیعاتی و تدارکاتی نامزدی من در ولسی جرگه به کمک های بی دریغ و سهم گیری فعال تان نیازمند است. با ابراز این تصمیم خیر اندیشنانه، به شما هم وطن، هم درد، هم راه، هم فکر و هم کار مراجعه می کنیم که این نیت شریف را یاری برسانید. مساعدت های مالی و هم کاری شما در جمع آوری اعانه و رای از سایر هم وطنان، من و هم کارانم را یاری می رساند تا در کارزار انتخاباتی موفق تر حضور پیدا کنیم. در حالی که از مساعدت شما قبلاً و قلباً ابراز امتنان می کنیم وعده می دهیم که هر افغانی و هر رای آگاه شما نخل بیداری، روشن گری، خرد گرایی و سازنده گی را سیراب کند. قصد و ارادۀ قاطع ماست که به مثابۀ هم وطن مسوول، نقش خود را در رفاه، ترقی وطن و قانون گذاری در عرصه های مختلف حیات ملی یک جا با شما و با همکاری شما ادا خواهیم کرد. واقعیت این است که شایسته گان، مستمندانند و مستمندان متقیانند؛ شایسته گان نیازمند همکاری و کمک هموطنان اند تا شایستگی شانرا از قوه به فعل در آورند. پس بیائید،
همه باهم، شانه به شانه و خانه به خانه!
گل بر افشانیم..... و طرح نو دراندازیم
ومن الله توفیق
خلیل رومان
نامزد مستقل
شهر کابل به ولسی جرگه
حساب بانکی برای اعانه ها
کابل بانک: 1010109002229
ایمیل: khroman2003@yahoo.com
ویب لاگ: khalil-roman.blogfa.com
تیلیفون:0798215331
کابل بانک: 1010109002229
ایمیل: khroman2003@yahoo.com
ویب لاگ: khalil-roman.blogfa.com
تیلیفون:0798215331
اخیرا فهرست برخی وزرای باقی مانده کابینه رئیس جمهور کرزی به پارلمان افغانستان از طریق رسانه ها باز تاب یافت. در لست که از طرف کاخ ریاست جمهوری به پارلمان افغانستان سپرده شده استُ نام بسم الله خان محمدی لوی درستیز قوای مسلح به عنوان وزیر داخله بچشم می خورد. بسم الله خان محمدی یکی از سنگردارانی است که درکنار فرمانده مسعود علیه تجاوز سرخ و یورش سیاه به حریم افغانستان قاطعانه به نبرد پرداخته است.
وجود محمدی در قوای مسلح افغانستان به عنوان یکی از چرک های که درچند دهه اخیر درس آزادگی را در مکتب مسعود فراگرفت ودر هیچ نبرد ابرو خم نکرد یک ضرورت بود تا نقطه عطف باشد میان مقاومت گران دیروز و اردوی نو پای امروز تا در سروسامان دادن اردوی ملی نقش بسزای داشته باشد. اما حضور وی در قوای مسلح افغانستان مایه نگرانی حلقه ای تبارگرای اطراف رئیس جمهور کرزی و آی اس آی پاکستان بود. آی اس آی پاکستان از سایه افراد که در مکتب مسعود درس آزادگی فراگرفته اند نگران است چه رسد به آنکه دست پروردگان او درسمت های کلان دولتی برای این نظام سیاست گذاری کنند؟
اخیرا در یک اقدام عجولانه امرالله صالح مهره دیگری که در امنیت ملی افغانستان ایفای وظیفه می نمود برکنار شد. که مایه نگرانی حلقات روشنفکری و مردم افغانستان قرار گرفت، چون پاکستانی ها پیوسته خواستار کنار زند آقای صالح از امنیت افغانستان بودند، چون او توانسته بود تا ماهیت پاکستان را با دلایل ومدارک که در اختیار داشت به جهانیان بشناساند که پاکستان یگانه منبع الهام وتمویل وتجهیز تروریزم است وبهیچ صورت نمی خواهد تا درافغانستان ثبات تامین شود مگر اینکه یک نظام مزدور برای پاکستان درافغانستان شکل بگیرد.
باور من این است که درواقع بسم الله محمدی از سمت لوی دریستز قوای مسلح کنار زده شد تا آی اس آی پاکستان از جهت قوای مسلح نیز فارغ البال باشند، وشخصیتی دران حضور نداشته باشد که با طینت تجاوز سیاه آشناست، پشنهادی آقای احمدی به عنوان وزیر داخله درواقع نقطه پایان گذاشتن به حضور نیروهای موثر جهاد ومقاومت در اردوی ملی افغانستان خواهد بود.
گفته میشود وکیل الدوله ها درپارلمان افغانستان کم نسیتند، ممکن است، آقای محمدی رای لازم برای احراز سمت وزارت داخله نیاورد که درین صورت چون اسمعیل خان باید کنار برود ویا با ابقایش درنظام مدیون سلطان کرزی باشد، در صورت رای آوردن بستر بدنام سازی آقای احمدی گسترده خواهد شد تا با ایجاد شرایط لازم از سمتش سبک دوش ویا مثل آقای اتمر کنار زده شود.
به نظر می رسد برنامه تصفیه ای صفوف قوای مسلح ودستگاه های امنیتی از وجود مهره های کلیدی جهاد ومقاومت به سرعت به نقطه پایانی خود می رسد، تا شاید درازای آن در پای سند مشروعیت نظام حاکم آی اس آی پاکستان مهر بزند!!!!!!!
برخی رسانه های بین المللی وضعیت کنونی افغانستان را درامر مبارزه با تروریزم ، نگران کننده میخوانند. رئیس جمهور آمریکا باشعار تغییر به اریکه قدرت تکیه زد. ضمن اینکه جهانیان منتظر تحولات سیاستهای آمریکا درسطوح مختلف اند، این امر درخصوص مبارزه با تروریزم ازاولویت های استراتیژیک تلقی میشود.
گفته میشود آمریکا میخواهد تغیرات دراستراتیژی مبارزه علیه تروریزم را روی دست داشته ، وبه منظور رسیدن به این هدف یک سلسله رایزنی ها را آغاز نموده است.
سفر اخیر ریچارد هالبروک بعد از به قدرت رسیدن رئیس جمهورآوباما، به افغانستان ، پاکستان وهند درجهت رایزنی ونبض شناسی افغانستان ومنطقه است تا درپرتو آن دراستراتیژی های مبارزه علیه تروریزم تحولات لازم ایجاد شود.
دولت افغانستان بارها برضرورت قلع وقمع تروریزم درمنبع آن تاکید کرده است. اما این امر تنها با ابراز نظر تحقق نمی یابد. نیاز است تا دولت مردان افغانستان طرح را درخصوص این امر به جامعه جهانی ، بویژه آمریکا پشنهاد نموده درنتیجه سیاست واحد مبارزاتی علیه تروزیزم درافغانستان ومنطقه داشته باشند. به نظر میرسد وقت آن فراسیده است تا دولت مردان وکارشناسان افغانستان نظرات خود را تدوین وپشنهاد نمایند تا درتدوین استراتیژی جدید مبارزه علیه تروریزم اثر گذار باشد.
اگرچه پاکستان به عنوان عضو فعال مبارزه علیه تروریزم و القاعده به رهبری آمریکا تعهد داده است، اما دربسیاری موارد برخورد دونگانه پاکستان به دلایل مختلف اوضاع را پیچیده تر ساخته است. تردیدی وجود ندارد که طالبان والقاده دربستر پاکستان بوجود آمده، ازهما نجا بقصد خرابکاری تشویق ، تجهیزوتقویت می شوند وازطرف دیگر مقامات سیاسی پاکستان با مانورهای مختلف خواسته اند خود را حلال مشکلات منطقه نشان دهند ودرتلاش اند تا جهانیان از عینک پاکستان به افغانستان نگاه کنند. شورشهای اخیر دردره صوات وتفاهم نامه های پی درپی حکومت پاکستان وطالبان پاکستانی به نحوی مانورهای بوده که حکومت پاکستان میخواسته است تا به جهانیان بفهماند که قسمیکه پاکستان توانایی بحران آفرینی دارد میتواند نیرو های بحران زا را نیز مهار کند. وهدف نهایی این مانور ها درین نهفته است که پاکستان میخواهد یک بار دیگر جامعه جهانی را متقاعد سازد که کلید حل معضله افغانستان دراختیار آنها است وبدون حضور ونفوذ آنها درسیاست گذاریها واینکه پاکستان نقش محوری را داشته باشد امکان ندارد که به صلح دایمی دست پیدا کنیم. اگرپاکستان میتواند به همان اندازه که درایجاد بحران نقش داشته است، دراعاده صلح به افغانستان نقش بازی کند اما نقش که دران سربلندی وعزت افغانها مضمر نباشد بهیچ صورت مفید وعملی نخواهد بود.
جان گپ این است که بار دیگر سیاست افغانستان پاکستان محورشود که این امر خیلی خطرناک به نظر می رسد.
اگرچه نقش صادقانه پاکستان را درامر مبارزه با طالبان والقاعده ومهار آنهارا دردوسوی مرز را درهمسویی با افغانستان مهم میدانیم اما پاکستانی شدن مبارزه باتروریزم نه به نفع افغانستان است ونه جهان.
چون طالبان والقاعده دربطن مدارس دینی استخباراتی پاکستان پرورش یافته اند تا درکشمیر هند وافغانستان نقش مها جم ، اخلال گر ومصروف کننده داشته باشند واز این نیروها ازیک طرف به عنوان اهرم فشار استفاده میشود واز طرف دیگر درمقاطع مختلف پاکستان ظاهرا به منظور مبارزه با این گروه ها امتیازات کلانی را از جامعه جهانی دریافت کرده است.
وبه بهانه ای برخورد جدی با طالبان در سدد استحکام قدرت درمناطق سرحد وخورد وخمیر کردن پشتونهای آن طرف مرز بوده است.
حال وقت آن فرارسیده است که افغانستان طرح خود را برای تدوین استراتیژی جدید داشته واز آن دفاع نماید تا ازآن طریق بتوانیم مبارزه ای استراتیژیک وهدفمند را در همسویی باجامعه جهانی ومنطقه داشته باشیم.
گامهای که باید درامر مبارزه علیه تروریزم بین المللی برداشته شود:
یاد دهانی : این مطلب به تاریخ: 16/03/2009 نوشته شده است.
استعفای دو مقام ارشد امنیتی (وزارت کشور و ریاست عمومی امنیت ملی) که از کار آمد ترین چهره های حکومت آقای کرزی بوده اند درپیوند با تیر اندازی طالبان به خیمه جرگه مشورتی صلح فاجعه بارخواهد بود.
اگرچه درفرهنگ سیاسی کشورهای که پاسخ دهی را به ملت های شان تعهد وبه تجربه گرفته اند کنار رفتن مقامهای مسوول یک امر مدنی وارزنده تلقی می شود اما درکشورما کنار رفتن یا کنار زدن مقامهای وطن دوست ومتعهد میتواند جبران ناپذیر باشد. صالح؛ جوان پرکار٬ ژرف نگر٬ باانرژی وکسی بوده است که درسنگر آزادی خواهی به رشد وبالندگی رسیده است. از طرف دیگر دشمنان افغانستان را به هرلباس که قد کشیده اند شناخته وماهیت آنانرا مستند سازی وافشا کرده است٬ تداوم کار این جوان برومند در رآس اداره امنیت که میتوانست هر حرکت دشمن را خنثی ودست های عریان وپنهان دشمنان این وطن بشکند از راه برداشتند.
رهبران ضعیف غالبا خوش ندارد تا در صفوف شان اشخاص مدبر وکاردان حضور داشته باشد، چون مانع رسوایی های شان شده، بلی قربان نمی گویند وبه هر صغیره وکبیره ای دولت مردان سری ذلت خم نمی کنند.
من نمی گویم نیروهای امنیتی ورهبری آن هیچ کاستی نداشته اند، اما این را میدانم که پیمانه ای تهاجم و ومزدوری بحدی گسترده است که مهار همه آن مستحیل به نظر می رسد، در هر حادثه الم ناک که رخ داده است، ده ها پیش گیری ودست گیری بعد از حادثه وجود داشته داشته است که خود موفقیت وپشت کار نیروهای امنیتی را نشان میدهد، ازطرف این آقای کرزی بوده است که به دشمن برادر گفته است، انتحاری را پاداش داده رها کرده است، وجانیانیکه دست گیر شده اند یا محاکمه نمی شودند ویا توسط کمیسیون های آقای کرزی رها میشوند تا بار دیگر فرصت کشتن مردم بیگناه را داشته باشند.
ما نگران این هستیم که نکند آقای رئیس جمهور یکی از اندیوالان ملاعمر باشد!!!
وزیر کشور نیز آزمون های را پشت سرگذاشته است، موفق ترین وزیر در انکشاف دهات، درمعارف ووزارت کشور نیز دست آوردهای در جلب کمک ها وسوق و اداره آن داشته است.
به باور من عنوان کردن اینکه گویا مقامهای ارشد امنیتی با توجه به کاستی ها و ناتوانی های که در تامین امنیت جرگه مشورتی استعفا داده اند، سوال برانگیزاست، باوجود آنکه خود شان به آن اذعان نموده اند! چون رخدادهای جدی تر ازین قبلا رخ داده است، گفته میشود : سرانجام رویای پاکستان به حقیقت پیوست وشاید با کناره گیری آقای صالح آخرین مهره ضد تهاجم سیاه از میان برداشته شد.
برخی کارشناسان اذغان کرده اند که شاید حلقه تبارگرایی ریاست جمهوری ، این مهره را هم بردارند تا براحتی بتوانند برادران طالب شانرا برائت داده تا این غائله حمایت شود وسرانجام این حلقه درخوان نعمت استخبارات منطقه بی دغدغه خاطر حکم رانی کنند.
اما واقعیت امروز این است، که دیگر ملت ها به بیداری رسیده اند، قسمیکه تهاجم سرخ بزانو درآمد تهاجم سیاه نیز مجال آنرا نخواهند یافت تا بر اراده ای مردم این مرزبوم بستر سیاه خود را بگستراند.
سر انجام جرگه مشورتی صلح به تاریخ پیوست، دیدگاهها ونگاههای گونه گون، پیرامون جرگه مشورتی، چالشها ودست آوردهای احتمالی آن از طریق رسانه ها باز تاب یافت، برخی ها جرگه مشورتی صلح را سکوی برای تامین امنیت تعریف کردند، وبرخی دیگر هیچ نوع مشروعیت به جرگه مشورتی قایل نشدند.
به باور من جرگه ها درنبود نظامهای سیاسی به عنوان یکی از شاخصه های جوامع عشیره ای بوجود آمده اند ، بناء جرگه یک ساختار سنتی ، عشیره ای است تا یک ساختار مدنی، ولی حکومت های افغانستان از این گونه جرگه ها استفاده ابزاری نموده درطول تاریخ افغانستان جرگه ها حکومتی وفرمایشی بوده است، تا نظامی را علی رغم اراده مردم مشروعیت دهند ، ویا تلاشی بوده است تا حکام ونظام های سست بنیاد برای خود جایگاهی درست کرده به عنوان نماد حفظ اقتدار قومی باد دست ودندان به آن چسپیده اند.
جرگه مشورتی صلح که اخیرا به ابتکار حکومت آقای کرزی وعلی الظاهر حمایت برخی کشورها دایر گردید، نه تنها دست آوردی برای هیئت حاکم نخواهد داشت بلکه زمینه بود برای گسست احتمالی گروه حاکم به رهبری آقای رئیس جمهور.
راه حل: