ضرورت تغییردر استراتیژیی مبارزه علیه تروریزم درافغانستان

برخی رسانه های بین المللی وضعیت کنونی افغانستان را درامر مبارزه با تروریزم ، نگران کننده میخوانند. رئیس جمهور آمریکا باشعار تغییر به اریکه قدرت تکیه زد. ضمن اینکه جهانیان منتظر تحولات سیاستهای آمریکا درسطوح مختلف اند، این امر درخصوص مبارزه با تروریزم ازاولویت های استراتیژیک تلقی میشود.

گفته میشود آمریکا میخواهد تغیرات دراستراتیژی مبارزه علیه تروریزم را روی دست داشته ، وبه منظور رسیدن به این هدف یک سلسله رایزنی ها را آغاز نموده است.

 سفر اخیر ریچارد هالبروک بعد از به قدرت رسیدن رئیس جمهورآوباما، به افغانستان ، پاکستان وهند درجهت رایزنی ونبض شناسی افغانستان ومنطقه است تا درپرتو آن دراستراتیژی های مبارزه علیه تروریزم تحولات لازم ایجاد شود.

 دولت افغانستان بارها برضرورت قلع وقمع تروریزم درمنبع آن تاکید کرده است. اما این امر تنها با ابراز نظر تحقق نمی یابد. نیاز است تا دولت مردان افغانستان طرح را درخصوص این امر به جامعه جهانی ، بویژه آمریکا پشنهاد نموده درنتیجه سیاست واحد مبارزاتی علیه تروزیزم درافغانستان ومنطقه داشته باشند. به نظر میرسد وقت آن فراسیده است تا دولت مردان وکارشناسان افغانستان نظرات خود را تدوین وپشنهاد نمایند تا درتدوین استراتیژی جدید مبارزه علیه تروریزم اثر گذار باشد.

اگرچه پاکستان به عنوان عضو فعال مبارزه  علیه تروریزم و القاعده به رهبری آمریکا تعهد داده است، اما دربسیاری موارد برخورد دونگانه پاکستان به دلایل مختلف اوضاع را پیچیده تر ساخته است. تردیدی وجود ندارد که طالبان والقاده دربستر پاکستان بوجود آمده، ازهما نجا بقصد خرابکاری تشویق ، تجهیزوتقویت می شوند وازطرف دیگر مقامات سیاسی پاکستان با مانورهای مختلف خواسته اند خود را حلال مشکلات منطقه نشان دهند ودرتلاش اند تا جهانیان از عینک پاکستان به افغانستان نگاه کنند. شورشهای اخیر دردره صوات وتفاهم نامه های پی درپی حکومت پاکستان وطالبان پاکستانی به نحوی مانورهای بوده که حکومت پاکستان میخواسته است تا به جهانیان بفهماند که قسمیکه پاکستان توانایی بحران آفرینی دارد میتواند نیرو های بحران زا را نیز مهار کند. وهدف نهایی این مانور ها درین نهفته است که پاکستان میخواهد یک بار دیگر جامعه جهانی را متقاعد سازد که کلید حل معضله افغانستان دراختیار آنها است وبدون حضور ونفوذ آنها درسیاست گذاریها واینکه پاکستان نقش محوری را داشته باشد امکان ندارد که به صلح دایمی دست پیدا کنیم. اگرپاکستان میتواند به همان اندازه که درایجاد بحران نقش داشته است، دراعاده صلح به افغانستان نقش بازی کند اما نقش که دران سربلندی وعزت افغانها مضمر نباشد بهیچ صورت مفید وعملی نخواهد بود.

جان گپ این است که بار دیگر سیاست افغانستان پاکستان محورشود که این امر خیلی خطرناک به نظر می رسد.

اگرچه نقش صادقانه پاکستان را درامر مبارزه با طالبان والقاعده ومهار آنهارا دردوسوی مرز را درهمسویی با افغانستان مهم میدانیم  اما پاکستانی شدن مبارزه باتروریزم نه به نفع افغانستان است ونه جهان.

چون طالبان والقاعده دربطن مدارس دینی استخباراتی پاکستان پرورش یافته اند تا درکشمیر هند وافغانستان نقش مها جم ، اخلال گر ومصروف کننده داشته باشند واز این نیروها ازیک طرف به عنوان اهرم فشار استفاده میشود واز طرف دیگر درمقاطع مختلف پاکستان ظاهرا به منظور مبارزه با این گروه ها امتیازات کلانی را از جامعه جهانی دریافت کرده است.

وبه بهانه ای برخورد جدی با طالبان در سدد استحکام قدرت درمناطق سرحد وخورد وخمیر کردن پشتونهای آن طرف مرز بوده است.

حال وقت آن فرارسیده است که افغانستان طرح خود را برای تدوین استراتیژی جدید داشته واز آن دفاع نماید تا ازآن طریق بتوانیم مبارزه ای استراتیژیک وهدفمند را در همسویی باجامعه جهانی ومنطقه داشته باشیم.

 گامهای که باید درامر مبارزه علیه تروریزم بین المللی برداشته شود: 

  • درقدم اول افغانهای مهاجر بصورت دسته جمعی از ایران وپاکستان به کمک جامعه جهانی طی 3 سال عودت داده شوند وزمینه های زندگی وکار درداخل افغانستان برای شان فراهم شود ویا اینکه مهاجرین افغان را از ایران وپاکستان به کشورهای دورونزدیک دیگر جابجا سازند. چون این دوکشور درسربازگیری ازین مهاجرین استفاده نموده خود افغانها را به خرابکاری میگمارند. تا افغانها از ایران وپاکستان بصورت کلی (داوطلبانه واجباری) عودت داده نشوند زمینه ای سربازگیری برای گروههای مخرب میسر خواهد بود.  
  • سربازان که وارد افغانستان میشوند درمرزهای کشور جابجا شده ، یک عملیات تصفیوی را درمناطق که احتمال وجود طالبان والقاعده میرود روی دست گیرند وسرانجام نبرد علیه تروریزم درمهد آن درآن سوی مرز متمرکز شود. افغانستان به عنوان خط پشت جبهه وراه اکمالاتی برای نبرد علیه تروریریزم درورای سرحد ازطریق آسیایی میانه عرض وجودکرده باز سازی بصورت بسیار وسیع وهمه جانبه درآفغانستان آغازگردد. تمرکز جنگ علیه تروریزم درپاکستان میتواند پیروزی داشته باشد اما این پیروزی درافغانستان متصور نیست ، چون تا ریشه درآب است امیدو ثمری است. تا مهد ترویزم آماج نشود به پیروزی نایل نمی شویم. وبمباردمان برخی مناطق قبایلی پاکستان نتیجه نهایی درپی نخواهد داشت بناء نیروهای نظامی ایئتلاف وارد قبایل پاکستان شده لانه های ترور را شکسته آنها را درآن کشور مورد تعقیب قرار دهند. 
  • نظریات همسایه های افغانستان درحل معضله مهم میتواند تلقی شود اما همه چیز نمیتواند باشد. چون همسایه ها بویژه برخی آنها درین بحران دست داشته واز آن سود میبرند. 
  • ماموریت خارجی ها درافغانستان قانونمند وزمان بندی شود ودرجهت ایجاد میکانیزم که قانون مندی را به منصه اجرا گذارد گام های عملی برداشته بشود.  
  • روند دیموکراسی درکشور تقویه شود وآمریکا از هیچ کاندیدی وگروهی حمایت نکرده ودرانتخابات آینده اعمال نفوذ نکند. درنتیجه مردم به کاندیداهای مورد نظر خود رآی خواهند داد وجامعه جهانی بویژه آمریکا باید از اراده مردم افغانستان حمایت کنند نه افراد معیین. 
  • برای دیموکراتیزه کردن افغانستان به فرهنگ سازی وکادرسازی نیاز مبرم داریم جامعه جهانی درین مورد باید سخاوتمندانه برخورد نموده روی این امر سرمایه گذاری کنند تا افغانها از لحاظ کادری خود کفا شوند چون برای نهادینه کردن دیموکراسی ما به فرهنگ ، ابزار ولشکر دیموکراسی نیاز مندیم. 
  • استراتیژی مبارزه بافساد اداری تدوین وبه منصه اجرا گذاشته شود. 
  • توان مند سازی استراتیژیک پولیس واردوی ملی افغانستان روی دست گرفته شود تا بتوانند مسوولیت تداوم دفاع وامنیت را داشته باشند. 
  • دولت مردان ما باید تلاش بخرچ دهند که دیگر میزبان جنگ نباشند، چون جنگ درافغانستان بدون توجه به مهد تروریزم وکوبیدن آن نافرجام بوده ، درغیرآن جنگ های پارتیزانی وفرسایشی ادامه خواهد یافت که در دراز مدت میتواند برای افغانستان خطرناک ونیروهای ائتلاف بین المللی نیز بزانون درخواهد آمد. 

یاد دهانی : این مطلب به تاریخ: 16/03/2009 نوشته شده است.